محاسبه کنیم چقدر شبیه هابیل و قابیل هستیم؟
هابیل و قابیل
داستان هابیل و قابیل به صورت موجز و فشرده در قران آمده است. آن دو از فرزندان حضرت آدم بودند، هابیل مردی با صفا و فداکار بود که دامداری می
کرد. قابیل مردی حسود و لجباز بود که شغلش کشاورزی بود، در آن هنگام مقرر گردید هر کدام برای تقرب پروردگارشان کاری پسندیده انجام دهند کار هابیل در درگاه الهی پذیرفته شد و کار قابیل سزاوار پذیرش قرار نگرفت، در روایات امده است که هابیل بهترین گوسفندش را برای قربانی کردن انتخاب کرد و قابیل خوشه ای پژمرده از گندم زارش چید تا ان را در راه خدا صرف کند این موقعیتی بود که شیطان تصمیم گرفت از ان بهره ای کامل ببرد و ضربه ای شدید بر ادم و فرزندانش وارد اورد قابیل بی انکه خود را مقصر و یا شایسته سرزنش بداند و یا در صدد اصلاح خویش براید به برادر بی گناهش که گناهی جز محبوبیت نزد خدا نداشت حسادت ورزید و به او گفت سوگند می خورم که تو را خواهم کشت. هابیل برای برادرش توضیح داد که در پذیرفته نشدن هدیه اش از سوی پروردگار جز خودش کسی مقصر نیست. زیرا خداوند تنها عمل پرهیزکاران را می پذیرد، قابیل به اندرزهای برادرش توجهی نکرد و نفس سرکش او را که تحت تاثیر وسوسه های شیطانی بود چنان اندک اندک به کشتن هابیل ترغیبش کرد، که سرانجام او را کشت.
این نخستین گناه بزرگی بود که با وسوسه های شیطان از انسان سر زد، انسانی سنگدل و کوته بین پا روی عاطفه برادی گذاشت و برادر مهربان و پرهیزکار خود را تنها از روی حسادت و انتقامی توجیه ناپذیر کشت. قابیل پس از کشتن هابیل و فرو نشستن آتش خشمش از کرده خود پشیمان شد اما افسوس که دیگر سودی نداشت او که از رسوایی می ترسید و نمی خواست کسی از این جنایت هولناک با خبر شود تلاش کرد تا جسد هابیل را پنهان کند، عاقبت با دیدن کلاغی که طعمه ای را زیر خاک پنهان کرد یاد گرفت که چگونه جسد برادرش را زیر خاک مدفون سازد.
نماد های سرگذشت هابیل و قابیل در مقابله میان انسان های صالح و ناصالح و در هر جنایتی که در دست بشر صورت می گیرد جلوه گر است. انسان های خود محور به جای درستکاری و پذیرش حق با دل سپردن به وسوسه های شیطانی، انسان های صالح و خدا محور را مانع خود می بینند، وبه حذف و نابودی انها می اندیشند آنها پس از انجام جنایت همه تلاش خود را برای مخفی کردن آثار جرمشان به کار می برند، ولی برای ایشان سرانجامی جز رسوایی و گرفتاری رقم نمی خورد. اموختن از کلاغ نمادی از اوج نادانی و تیره روزی انسان های تبهکار و جنایت پیشه است که شعله های روشنایی بخش را نابود می کنند و انگاه از ظلمت راه می جویند. حال مقایسه و محاسبه کنیم به کدامیک از این دو برادر شبیه تر هستیم ...
منبع کتاب در درون مایه ها و دست مایه های نمایشی در قرآن نوشته مظفر سالاری
فلسفه خاک کردن انسان از این کار کلاغ بوده یا ریشه در چیز دیگری داره